نخل بی سر

ساخت وبلاگ
یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : رسیده در قتلگاه   رسیده در قتلگاه    دوباره با اشک وآه   زینب خونین جگر می کند هر سو نگاه    دیده نماید سیاه   غصه شود تازه تر بساط غم رو به راه   به دورِ چشم سپاه   نموده بعد از سفر چِهِل شبی بی پناه   به شوق انوار ماه   خریده بر جان خطر ****** رسیده در کرب و بلا مثل علمدارها زینب خونین جگر از کوچه و بازارها آمده دیدار عزیزان سفر کرده اش تازه کند بار دگر موسم دیدارها   آمده تا عقدة دل پیش حسین وا کند دیده دگر باره از این واقعه دریا کند سر بنهد بر سر خاکِ بدنِ بی سری هرچه بلا بر سر او آمده افشا کند   می کند هر سو نگاه    دیده نماید سیاه   غصه شود تازه تر رسیده در قتلگاه    دوباره با اشک وآه   زینب خونین جگر ****** او که چِهل دفعه شده صابر احساس ها آمده یک بار دگر مزرعة یاس ها گریه کند نوحه کند همرهِ دلدادگان در غم پرپر شدنِ اکبر و عباس ها   خانة جانش شده از تیشة غم زیر و رو لحظه به لحظه شده با غصة نو ، رو به رو دربه دری ، دیده تری ، خون  جگری ، بی کسی کاسة چشمش شده با اشک عزا شست و شو   بساط غم رو به راه   به دورِ چشم سپاه   نموده بعد از سفر رسیده در قتلگاه    دوباره با اشک وآه   زینب خونین جگر ****** گوید از آن شرح پریشانیِ  بی آب ها اشکِ غمِ نیمه شبان  در گذرِ خواب ها گریة پیدا و نهان در سفر اشک و خون ضربت شلاق ستم  بر تنِ بی تاب ها   قصة تلخی نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : یکی صدا زند   یکی صدا زند پدر یکی برادرش را    یکی کنار علقمه امیر لشکرش را یکی گرفته شیونِ علی اکبرش را    عزایِ سینه سوزِ آن جوانِ پرپرش را یکی گرفته در بغل لباس اصغرش را  بیاد و خاطر آوَرَد دوباره حنجرش را یکی نهاده بر زمین به حالِ غم سرش را   نهان نموده از همه دو دیدة ترش را ****** رسیده کاروان غم ، به قتلگاهِ یاران دوباره بزم ماتم و ، دو باره اشکِ باران به هر کرانه می وزد ، نسیم آه و ناله چه محشری به پا شده ، میانِ لاله زاران   یکی نشسته بر زمین ، کنار قبر یارش سلام و حمد و فاتحه ، فقط کند نثارش یکی به روی سر زنان ، خمیده زیر ماتم دوباره در دیارِ غم ، خزان شده بهارش   یکی نهاده بر زمین به حالِ غم سرش را   نهان نموده از همه دو دیدة ترش را یکی صدا زند پدر یکی برادرش را    یکی کنار علقمه امیر لشکرش را ****** یکی بگوید ای پدر ، رسیده ام شکسته به حال شیون و عزا ، به شام غم نشسته به هر کجا که رفته ام ، به جز بلا ندیدم ز خاطرم نمی رود ، دو دست و پای بسته   یکی عمو عمو کنان ، به علقمه دوان است خجالت از عطش عطش ، به چهره اش روان است گهی کنار قاسم و  گهی کنار اکبر شکسته خاطر از غمِ دو کشتة جوان است   یکی گرفته شیونِ علیّ اکبرش را    عزایِ سینه سوزِ آن جوانِ پرپرش را یکی صدا زند پدر یکی برادرش را    یکی کنار علقمه امیر لشکرش را ****** یکی بگوید ای حسین نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : اربعین شه دین   ( اربعینِ شهِ دین است فلک   مصطفی زار و حزین است فلک ) غم سراپای زمین است فلک  (مصطفی زار و حزین است فلک) بار این غصّه وزین است فلک  (مصطفی زار و حزین است فلک) غم نشسته به جبین است فلک (مصطفی زار و حزین است فلک) ****** اربعین شه دین ، خون خدا می باشد دل اسیرِ غم و درگیرِ عزا می باشد سینه آکنده به این ، داغِ گران گردیده یاد مظلومِ صفِ ، کرب و بلا می باشد   هر کجا می نگری، بارش ماتم بینی ابر غم روی سرِ ، شیعه دمادم بینی دل به دریای عزا در همه سو می چرخد آسمان مثل زمین ، در گذر غم بینی   ( اربعینِ شهِ دین است فلک   مصطفی زار و حزین است فلک ) ****** کاروانی به عزا ، راه بلا طِی کرده یادِ مظلومیّ ِ هفتاد و دو بر نِی کرده آمده کرب و بلا ، مقتلِ خونبار حسین خیمة ناله به پا یادِ غم وِی کرده   از به یادآوریِ  خنجر و حنجر گریند غم بابا  غم سقا غم اکبر گریند دردِ دل نزد پدر  ناله کنان پیش عمو از جدا گشتن آن ، دختر کوثر گریند   ( اربعینِ شهِ دین است فلک   مصطفی زار و حزین است فلک ) ****** اربعین بعد قرون ، خیل محبان ولا هم قدم با قدمِ جابر و زینب به نوا پای تاول زده با ، نغمة لبیکِ حسین قافله می رود از ، هر طرفی کرب و بلا   یک جهان عشق و صفا ، همره این قافله ها شوق دیدار حرم  کرده فزون حوصله ها از نجف بسته ستون تا خود بین الحرمین وه چه کوتاه نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : مرد میدان بودم   مرد میدان بودم اما     شد نصیبم زهرِ أسما کینة  آل امیّه   آتشی افکنده بر ما زخمة شمشیر حتّی   بر تن من مانده برجا هم شهامت هم رشادت    در وجودم بوده پیدا ****** گر چه نامم شد مصادف با صبوری بسته ام پیمان سازش را حضوری مرد میدان بوده ام در لشکر دین در رگم جاری بُوَد خون غیوری   جان نثارِ  راهِ دین در رکاب صالحین زخمیِ میدان جنگم با امیرالمؤمنین   زخمة شمشیر حتّی   بر تن من مانده بر جا مرد میدان بودم اما     شد نصیبم زهرِ أسما ****** روزگاری چاره ساز جنگ بودم مثل حیدر یکه تاز جنگ بودم یک مبارز در صف دشمن شکاران بُرهه ای پرچم فراز جنگ بودم   با شجاعان همردیف حامی دست ضعیف یکتنه در جنگ صفّین لشکری بودم حریف   هم شهامت هم رشادت   در وجودم بوده پیدا مرد میدان بودم اما     شد نصیبم زهرِ أسما ****** صلح من بر حفظ آئین خدا بود بر حفاظت از صراط  مصطفی بود یاوری را در کنار خود ندیدم لشکر من زرخرید اشقیا بود   در شهامت بی بَدَل در صبوری بی مَثَل بر دلیری ام گواهی می دهد جنگ جمَل   نانجیبی ، کینه توزی    قامتم افکنده از پا مرد میدان بودم اما     شد نصیبم زهرِ أسما ****** از خداوندم طلب کردم شهادت رستگاری ، جان نثاری با رشادت آب زهر آلوده شد آخر نصیبم در رهِ دین خدا بُردم سعادت   جان خود سازم فدا در رهِ دین  خدا یارب از لطف تو هستم از صمیم دل نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 145 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : شیعه به تو می نازد   یا حسن شیعه به تو می نازد عاقبت صحن تو را می سازد دل به مهر و کرَمت می بازد پرچمت را به بقیع  افرازد بر صف دشمن تو می تازد ****** شیعه نازد به مرامت دهد از فاصلة دور  سلامت به بلندای مقامت به گُلِ حُسن و نکومندیِ نامت به دلآرایی جامت به شکوفایی بستان  کلامت دل ما بسته به دامت که تویی یوسف و ما جمله غلامت   یا حسن مِهر تو در دل داریم بذر عشقت به درون می کاریم در عزای تو به پایان صفر خونِ دل از دو بصر می باریم   یا حسن شیعه به تو می نازد ****** تو که لبریز صفایی گُلِ خوشبوی گلستان وفایی تو عزیز  مصطفایی به سراپا ادبی ، اهل سخایی پسرِ شیر خدایی میوة اوّل بستان ولایی رابعِ آل عبایی به شجاعت چو علی مرتضایی   یا حسن ریشه به دل ها داری بر کریمان عرب سرداری آسمان دل ما صحن تو باد گر نداری  حرم و درباری   یا حسن شیعه به تو می نازد ****** شیعه نازد به شکیبت به صبوری ، به غیوریِ نجیبت ادب و صبر عجیبت به کریمی ، به گُهر های ادیبت دلِ بی یار و طبیبت به دلِ مانده به کاشانه غریبت عجب از دستِ حبیبت شده از همسر خود کینه نصیبت   یا حسن در غم تو می نالیم مضطرب حال و پریش احوالیم در صفر  مثل محرم نگران داده دل از کف و غمگین حالیم   یا حسن شیعه به تو می نازد ****** حَسن و حُسنِ نکویت به کمال و به جمال و گُلِ رویت به صفابخشیِ خویت دلِ در چشمة پاکی نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : مدینه را غم گرفت   مدینه را غم گرفت   دوباره ماتم گرفت سرای هر خانه را   عزای خاتم گرفت از این عزا در عزا    گلوی آدم گرفت از آسمان بر زمین   فغان نم نم گرفت حضرت خیرالنسا   غم دمادم گرفت غم حسن با رسول  به سینه با هم گرفت ****** حبیب عرش و زمین پیمبر آخرین رسول مهر آفرین محمّد  مصطفی   میان آه و فغان نگین پیغمبران سفر نمود از جهان به سوی عرش خدا   دم به دم از شهر مدینه رسد آوای غم امّت واحد شده  مستغرقِ دریای غم شیون و غوغا رسد از نایِ زمین بر سما بر در و دیوار زمان مانده به جا جای غم   مدینه را غم گرفت   دوباره ماتم گرفت ****** درون این  همهمه شکسته قلب همه علی الخصوص فاطمه چنان دل مرتضی   عزا شده  مستمر خمیده مولا کمر نهال اندوه ثمر در این دیارِ  عزا   قامت مولا به عزای شه والا خمید روح عزا بر تنِ غم بستة زهرا دمید اشک حسن ها شده از دیده روان روز و شب پَر زده از خانة سلطان دوعالم امید   مدینه را غم گرفت   دوباره ماتم گرفت ****** دوباره بزم محن شده عزای حسن غریب  بیت و وطن امام حق  مجتبی   به زهر أسما شهید شده امامی وحید نزول غم ها مزید به روی ارض و سما   کینة عمّال امیّه شده هردم شدید می رسد از هرطرفی بارش داغی جدید خاک بقیع مدفن سلطان کریمان شده بدعت تیر و کفن و پیکرِ  بی جان پدید   مدینه را غم گرفت   دوباره ماتم گرفت ****** چه بوسِتان غمی چ نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : آخر ماه صفر شد   بزم آه و ناله برپا ، آخر ماه صفر شد فاطمه اُم ابیها ، هم عزادار پدر شد   در گلستان مدینه ، غم نشسته روی گل ها داغدار سوگ بابا ، دختر خیرالبشر شد   جبرئیل آورده با خود ، آخرین پیغام حق را یا محمّد شو مهیّا ، بی گمان وقت سفر شد   بر در و دیوار یثرب ، رنگ ماتم جلوه بسته چشمة چشمان امت ، در غم آئینه تر شد   دیدة زهرای اطهر ، رنگ خون شد از جدایی بی قرار داغ بابا ، خیره بر مسمارِ در شد   آه از این بار مصیبت ، بارش باران اندوه حیدر شیر خدا را ، شال ماتم روی سر شد   آخر ماه صفر وقت عزا شد حضرت پیغمبر از امت جدا شد دیده ها گریان برای مجتبا شد وقت هجران علی موسی الرضا شد ****** آتش اهل سقیفه ، شد نثار خانة وحی گوشة عُزلت نشینی ، مرتضا را مستمر شد   دست بیداد زمانه ، رسم گل چیدن بنا کرد مادری پهلو شکسته ، سوی دیدار پدر شد   هر طرف آوای ناله ، میرسد بر گوش یاران از شرارِ  آب زهرین ، پاره پاره یک جگر شد   یک خیانت  یک جنایت ، مجتبا مظلوم و مسموم از جفای نا نجیبان ، از درون زیر و زبر شد   یا حسن گویان به خانه ، در کنار بستر او دیده تر از این جدایی ، دیدة شمس و قمر شد   حال خواهرها پریشان ، در فراق یک برادر شش برادر دلشکسته ، دست ماتم بر کمر شد   آخر ماه صفر وقت عزا شد ****** چشم قاسم ها چو دریا ، در غم جانسوز بابا رنگ غمبار یتیمی ، بر جبین ش نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : قدمگاه امام رضا ع   تا قدمگاه آمدیم پای پیاده ‌یا رضا گویان به دریایی اراده شوق دیدار رضا در دل فتاده عشق مولا را خدا در دل نهاده ****** آمدیم ما  آمدیم  سوی قدمگاه آمدیم آمدیم ما  آمدیم  با حال دلخواه آمدیم آمدیم با عشق مولا آمدیم با چشم آگاه آمدیم   بهبهان و یک قدمگاهی که عشق مردُم است یادگار با صفایی از امام هشتُم است یا رضا گویان به لب با خیل مردم هم قدم قطره ای در بین این دریای انسانی گُم است   یک قدمگاهی که با آیینه برپا مانده است یک دل عاشق که در این سینة ما مانده است آمدن پای پیاده تا قدمگاه رضا بهبهان این سنّت دیرینه برجا مانده است   بهبهان و مردمش    شوق امام هشتمش داده بر دلها صفا   عشق علی موسی الرضا   تا قدمگاه آمدیم پای پیاده ****** آمدیم ما  آمدیم  سوی قدمگاه آمدیم آمدیم ما  آمدیم  با حال دلخواه آمدیم آمدیم با عشق مولا آمدیم با چشم آگاه آمدیم   در عزای زادة موسی شکسته خاطریم مثل روز اربعین و هم قدم با جابریم ما که از روی ارادت دل به مولا بسته ایم آخر ماه صفر در این قدمگاه حاضریم   تا قدمگاه آمدن ، دل را تسلّا می دهد رنگ و روی دیدنِ دشت معلّا می دهد ضامن آهو گواه عشق پاک مردمست هر قدم تا هر قدم ، بوی تولّا می دهد   بهبهان و مردمش    شوق امام هشتمش داده بر دلها صفا   عشق علی موسی الرضا   تا قدمگاه آمدیم پای پیاده ****** آمدیم ما  آمدیم نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : جان رضا مگو   جان رضا مگو سخن از جدایی بی تو ندارد این دنیا صفایی پنهان نشسته در زیر عبایی گفتی جواد من ، بابا کجایی؟ ****** در کوچه های طوس به زمین می خوری چرا ؟ چون جدّ اکبرت به غم افتاده ای ز پا تابی به تن نداری و  بهرت نمانده نا   آقا بگو چرا ز جگر پاره پاره ای ؟ بر سر عبا کشیده و بی راه و چاره ای تاب سخن نداری و صاحب اشاره ای   مولای هشتمین    بی تو ندارد این    دنیا صفایی جان رضا مگو سخن از جدایی ******* در کوچه خوردنت به زمین مثل مادری پیچیده ای به دور خودت گرچه پرپری مانند شاه تشنه لبان زیر خنجری   قربان مهربانی ات  ای ماه هاشمی مأمون به تو چه داده که اینگونه درهمی؟ آشفته خاطری و سرآغاز ماتمی   مولای هشتمین    بی تو ندارد این    دنیا صفایی جان رضا مگو سخن از جدایی ******* نازم به نام تو گل بستان مصطفا با نوکرت بگو  سخنی از رهِ وفا آقا چه کرده با تو مگر میوة جفا؟   مهمان  شهر طوسی و محبوب مردمی در لاله زار شیعه ، گلِ سرخ هشتمی بر روی من نما دم آخر تبسمی   مولای هشتمین    بی تو ندارد این    دنیا صفایی جان رضا مگو سخن از جدایی ******* در های حجره را که بفرموده بسته ام با دیدة ترم به کنارت نشسته ام آقا ببین ز دیدن وضعت ، شکسته ام   خواندی جواد و آمده  پیشت جواد تو در احتضار تو ، گُل نیکو نهاد تو هم نایب امامت و هم بوده یاد تو   مولای هشتمین    نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50

شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶ متن نوحه : میوة زهرین   میوة زهرین سهم رضا شد   تیره در چشمش ارض و سما شد وامصیبت شد معصومه تنها   مثل زینب شد لبریز غمها   آه و واویلا باز هم عزا شد   بزم ماتم در  هر سو به پا شد وامصیبت شد معصومه تنها   مثل زینب شد لبریز غمها ****** زهر انگور بر جانش شرر زد بدتر از خنجر  بر دل اثر زد آتشی از پا  تا فرق سر زد ریشة عمرش را  با تبر زد   میوة زهرین سهم رضا شد   تیره در چشمش ارض و سما شد وامصیبت شد معصومه تنها   مثل زینب شد لبریز غمها ****** هشتمین اختر مسموم کین شد صورتش سرخ و دل آتشین شد در دل کوچه نقش زمین شد گوییا تکرار  "هل من معین" شد   میوة زهرین سهم رضا شد   تیره در چشمش ارض و سما شد وامصیبت شد معصومه تنها   مثل زینب شد لبریز غمها ****** دور خود پیچید ، سر در عبا کرد در غریبی یادِ  نینوا کرد یاد مظلومانِ سرجدا کرد او علی بود و دل را رضا کرد   میوة زهرین سهم رضا شد   تیره در چشمش ارض و سما شد وامصیبت شد معصومه تنها   مثل زینب شد لبریز غمها ****** حیله گر مأمون ، مظلوم رضا بود نیزه ها اینبار ، سَمّ جفا بود قاتلی پنهان و  بی صدا بود وادی طوس نه ، کرب و بلا بود   میوة زهرین سهم رضا شد   تیره در چشمش ارض و سما شد وامصیبت شد معصومه تنها   مثل زینب شد لبریز غمها ****** با اباسلت از رفتن سخن گفت از مدینه از شهر و وطن گفت آب زهرین بر قلب حسن گفت نعش بی سر شاهِ بی نخل بی سر...
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 18:50